+یک موضوع ناراخت کننده بگم
-بگو
+واقعا غم انگیزه که دیگه توانایی درک همدیگرو نداریم
+ می تونم بگم متاسفم
-چرا غم انگیز. شاید هیجان انگیز. این بیشتر شبیه چالش تا مصیبت. نمی دونم
+تعلق خاطر احساسی بود که تو راحت از دستش دادی
+یادته چه قراری گذاشته بودیم؟ قرار شد اگر یه روز یکیمون از اون یکی خسته شد بگه... من تا همین چند ماهه پیش به اندازه روزهای اول دوست داشتم...
+اما تو در نهایت نامردی به من نگفته بودی... حتی گذاشتی اون همه برات بنویسم
+دلم نمیومد اینارو بگم
-احتمالا منم دلم نمیومد بگم. حالا فکر نمیکنم رفتارم اشتبا بوده فک میکنم قرارم اشتبا بوده و احتمالا بازم تو این شرایط همین کارو می کردم
-این خسته شدن نیس. شاید از دست دادن تعلق خاطر توضیح بهتری باشه. تو یک دوست عزیزی ناراحت نیستم که تینارو گفتی. شاید باید زودتر میگفتی. متاسفم
+از من گذشت ولی دیگه ترسو نباش ... پای حرفات بمون
-من فکر میکنم شاید از اول هم درست درکت نمیکردم وگرنه اینقدر اذیتت نمیکردم
+بهت اجازه نمیدم دوست دوران گذشته من ازم بگیری
+تو فقط یه آدم بیرحمی
-کاش اینارو حضوری میگفتی. کاش میشد حرف بزنیم. من ار تاثیر گذاری نوشته ها میترسم. و نمیخوام به ناراحتیت دامن بزنم
+به چی دامن بزنیم؟ اصلا چیزی نداریم که بخوایم راجع بهش بحث کنیم
+بهتر شد اینطوری فهمیدم که فقط من ناراحت بودم که ممکن بود به ناراحتیم دامن زده بشه
+زندگی عجیبی داری!موفق باشی...جدا...بای
-این شکافی که بین دیدگاهامون هست غیرقابل باوره. من فقط سعی کردم صادق باشم گرچه یه راستهایی رو نگفتم
+خیلی چیزا غیرقابل باوره... اینکه منو از مرز باریک عشق و نفرت رد کردی
-هر حرفی بزنم الان بدترین برداشت ازش میشه. هر سکوتی حتی. خودت میدونی
عجب چتی...
چرا وقتی زنگیدی نپرسیدم چی شده؟ با اینکه صدات یه جوری بود
شرمنده ام رفیق....
و این عادلانه نیست ،این شیوه ی علامت گذاری
مثبت و منفی...خودتو نباید منفی میزاشتی !
شرمنده؟ شوخی میکنی؟
شاید خودت نفهمی اما همین که حرف زدیم حالم خوب شد! نمیخواستم راجع بهش حرف بزنم
واقعا مرسی
فکر نکن زنگ زدم و نتونستم راجع بهش صحبت کنم
زنگ زدم و تونستم راجع بهش صحبت نکنم :)