بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

شلوارک اکبرنشان

اولین بارها فکر کنم شب امتحانهای ریاضی بود که تا صبح توی خواب معادله حل می کردم. بعدها توی خواب توی لوپ بی نهایت افتادم... خوابهای غریبی بود. امروز صبح هم وقتی برای نماز صبح بیدارم می کردی، درست وسط یک DBMS زندانی بودم. و فکر می کردم، حالا باید بیدار شوم یک جدول درست کنم؟ یا یک trigger بنویسم. بلند شدم روی تخت نشستم و گفتم:

-چی کار باید بکنم؟

اعتراف می کنم وقتی به هوش آمدم و فهمیدم که من کیم و اینجا کجاست و باید نماز بخوانم، احساس آرامش عمیقی کردم.

____

به بهانه تدریس امروز سراغ تمرینهای برنامه نویسی ترم یکم رفتم. تمرینهایی که به نظر مفرح میامد امروز...

جوابی که فرستاده بودم باز کردم، خط اول برنامه کامنت گذاشته بودم:

"لا یکلف الله نفسا الا وسعها"

با دو نقطه دی و خنده می دیدیش این جمله را، اما دل سوزاندم برای آن روزهای خودم. می دانستم که دختری که آن روز این جمله را نوشته، هیچ خندان نبوده. هیـــچ... خودش را از تک و تا نینداخته، از هیچ کس هم کمک نگرفته، تا جایی که می توانسته، یک چیزی نوشته که، امروز خنده ام انداخت. خنده ی تلخ

____

این روزها از دیدن خودم توی آینه خوشحال می شوم. گفتن ندارد اما خودم را زیبا می بینم. خودم که احتمالا فرقی نکرده باشم. احتمالا انعکاس علاقه ایست که به این تی شرت تنم دارد. در پی نقل مکان برادر به خانه بخت، مادر این یکی را داشت دور می انداخت که در لحظه ی آخر غنیمت گرفتمش. انگار مدتها نادانسته منتظرش بودم. با این جمله ی

I'm the BOSS, any questions?

که رویش نوشته.

____






نظرات 4 + ارسال نظر
قاف چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:41 ب.ظ

همیشه میدونستم اون دختر ترم یکی خیلی قوی بوده و داستانش و برای آدمهام تعریف میکنم تا باور بکنن که واقعا میشه ..

اکبرنشان ها همیشه فوق العاده اند :دی

همیشه.. حرف ندارند

یارآفتاب دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:16 ب.ظ http://yareaftab.blogsky.com

No , Sir.

دقت کردین صبح اول صبح وقت اذان یه نسیم ملایمی میاد که صدای برگ ها رو درمیاره. بعدش چند لحظه یه سکوت ناب همه جا رو می گیره؟ و بعدش گنجشکها انگار که دیوونه شده باشن شروع می کنن به خوندن؟
عجب آرامشی داره.

دقت نکردم متاسفانه...

فقط می تونم تصور کنم. عجب آرامشی داره

هـ دو چشم یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ http://vaaaaaaaaaav.blogfa.com/

حالا اسمت حنانه س یا حانیه؟:)

قاف دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:49 ب.ظ

اسمش هانیه نیس ، ولی‌ عاشق هانیه هاست :دی‌

اشتباه نکن
عاشق حانیه ها :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد