بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

ناهمزمانی‌های مویرگی

Well I stepped into an avalanche,

It covered up my soul [...]

You say you've gone away from me,
but I can feel you when you breathe.

ایکس

گفتی بعد از سه روز، تمامِ نیکوتین از خون خارج می‌شود، تمامِ «تو» چی؟

از رویا برخاستن و در کابوس بیدار شدن

یک همچین حسی

یک حس خجالت و بی‌اعتماد به نفسی و ندامت از خروجی بد و شرمندگی خیلی زیاد توام با یک ته شادیِ رهایی..

-  تهش تمام تودوها کامنت شدن فقط، وای