بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

بمب هیدروژنی

برای یک لحظه خورشید...

آی وانت مای هورمون بلنس بک!


بعضی وقتها جبر جنسی ایجاب می کند که بخواهم کله مردم را انقدر بکوبم توی دیوار تا خونشان بپاشد توی صورتم. حالا این داستان جبر را بگذارید کنار تلاش مذبوحانه ای که برای حفظ حرمت و احترام والدین به خرج می دهم. تازگی برای به حداقل رساندن تنشها و پشیمانیهای بعدی بلافاصله از اسم رمز "من تعادل هورمونی ندارم" استفاده کرده و سریع صحنه را ترک می کنم. 

در یک مورد هم دربرابر تمایل شدیدم به بیان عبارت "زر نزن"، عبارت "دروغ نگو" رو جایگزین کردم. خوبی این دومی اینست که مخاطب می تواند با یک "دروغم چیه؟" یا "من چه دروغی دارم بهت بگم؟" قضیه را فیصله دهد. در صورتی که استفاده از عبارات "زرم چیه؟" یا "من چه زری دارم به تو بزنم؟" مصطلح نیستند!

پ

پری

این بار بیا


و با رفتنت


مرا با خود ببر

پ

پ مثل پدرسگ

اژدهای درون من ماهی یکبار مرا می کشد

ماهی یکبار خونم را می ریزد

و جسدم در جستجو..


گم می شوم

پ