من فقط جیغ جیغ می دیدم. مثلا یک جایی باید احمد دست مارین را می گرفت که "چی شده دستت؟" بعد مارین چشماش یک برقی پیدا می کرد، احمد را بو می کشید، مثلا به لبهاش خیره می شد حتی، یک جوری که هیچ تکانی نخورد می دیدی که به سمت این لبها می رود و نمی رود. بدون اینکه هیچ تکانی بخوردها...
شاید اینها حاصل چیزیست که فیلمهای هالیوودی به خوردمان داده است، اما بدون اینها مارین برای من یک زن هرزه بیشتر نبود. حالا گیریم مثلا مارین، احمد را بو نمی کشید، لبهایش را با نگاه نمی درید، باید یک طوری می شد دیگر، که ببینی ربات نیست. یک طوری که
سیمین نه دستش را به دستهای نادر سپرده بود، نه نگاهش را به لبهای نادر. پس چطور شده بود توی دادگاه هم می دیدی که عاشقند، چطور می شد؟
به گمونم همونطوری که اصغر فرهادی خواسته بود :)
عاشقتم.
همین بود.
همین که گفتی همینی بود که گفتم.
مرده شور هرچه.....
اه
راستی لینکیا.بیا پیشم :)
کی بود؟ چی شد؟ چی گفت؟
آدرس می دادید خدمت می رسیدیم
سلام.من همینم که آدرس نذاشتم! خخخخ
حالا نمیدوم چی شد که دفه قبلی اومدم اینجا نظر گذاشتم آدرس ثبت نشده!
الان نوشتم دیگه انشالله ثبت شه!
یاعلی.
علی
ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ
ﻣﺜﻞ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻮﺩﻛﻲ
ﺁﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺮﻱ ﻛﻪ ﺗﻜﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﻢ
ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ
ﺭﺍﻩ ﻛﻮﺩﻙ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺳﺖ
سلام
سلام
شبتون بهشت
دلم خواست بهتون سر بزنم
امیدوارم مزاحم نباشم
ناگزیر از سفر بی سر و سامانی خویش
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد
سلام.
به روزم.
تو هم بیا و به "من" لعنت بفرست.
شهادت امیرالمومنین رو تسلیت میگم.
یاعلی.
سلام
ما هم دوسامونو دوس داریم
مشکل ما طرف داماده.احمد...علی...اصغر آقا.
مشکل این جاست.
سلام.
ایام به کام
سلام
بیا ببین خوب شد؟ :)
خیلی بدی نظر خصوصی نزار سخته بخدا :(
به روزم :)
یاعلی.
bokhary.blog.ir
بمبی درستش کردم :)
چرا آپ نمیشی خب.
به روزم.
هشتیمونم هست:
hashti.blog.ir
اوهوم ... یکی باید این حرفارو بلند میزد تا بدونم تنها احمقی نیستم که درک هنری فیلم جدیدش و ندارم